بلاخره تموم شد
سلام به پسر گلم
همگی یه روز با هم دیگه رفته بودیم به گردش
عروسک ناز و خوشگلم انگاری بوده سردش
گفتم بهش چیزی بپوش حرفم و گوش نکردش
حرفم رو گوش نکردش ، حرفم رو گوش نکردش
عروسک من سرما خورد با سرفه هاش سرم رو برد
گریه می کرد گر و گر من رو نبردین به دتتر!!!!
می گفت گولم می زنین ، من و آمپولم می زنین!
مگه من و دست ندارین ؟ چرا گریه م و در می آرین؟!
من از دتتر می ترسم ، خوب می شه تا فردا عطسم!
آمپول و دوا نمی خوام ، با شما دتتر نمیام!!!
هاپچی؟!!!! هاپچی!!!!
امیرحسین عزیزم چند روزیه که دوباره شدیدا سرماخورده شب چهارشنبه تب کردی و تا صبح پاشویه شدی واستامینیفون بهت دادم اونروز مهد نرفتی( با اینکه خیلی دوست داشت والتماس کرد که مامان برم اما به خاطر اینکه استراحت کنه مجبور شدم امروز هم نزارم بره .
خیلی اصرار میکرد که مامان ماسک میزنم ،مواظبم ولی من و بابایی گفتیم امروز هم بهتره خونه بمونی استراحت کنی )بعداز ظهر چهارشنبه رفتیم دکتر ،دکتر فوق تخصص عفونی بود تا معاینه کرد گفت سینوسهاش متورمه وسینوزیت داره حالا برای دوهفته دارو داده تا مصرف کنی ایشالله که طی این دوره خوب خوب بشی.
حالا بیا ادامه مطلب تا ببینی چی تموم شده
چند روزی بود که تصمیم گرفتم از اینترنت بافت یه پلیور را یاد بگیرم وبرات ببافم تا اینکه بلاخره دیشب تموم شد درست میلادپیامبر خودم گفته بودم برای هفده ربیع آماده میشه و فقط مونده یه اتو بخار بخوره ،خیلی خوشت اومد خودم هم از اینکه تونستم برای پسرگلم لباس ببافم خوشحالم مبارکت باشه عزیزم.