امیرحسین ناز ماهدیه خداامیرحسین ناز ماهدیه خدا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه سن داره

امیرحسین ناز ما هدیه خدا•: * ¨ ¨ *: •

سومین سفر امیرحسین به مشهدمقدس

1393/2/26 9:22
362 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان خوبم وپسر گلم

میخوام از سفر خیلی خوب ودلنشینمون که خیلی سریع برامون جور شد ورفتیم بگم پس بیایید ادامه مطلب 

 

 

 

 

اواخر هفته گذشته بود که بابایی از جلسه برام اس ام اس زد بعد هم زنگ زد که مشهد ثبت نام میکنند خانوادگی شنبه بریم دوشنبه هم برگردیم .من که همیشه از خدا میخواستم که تو این ماه که تقریبا نزدیک امتحانها هم هست برم به زیارت آقا امام رضا.وای که چقدر هم خوشحال شدم تا اود دل تو دلم نبود مثل یه خواب بود  امصلا باورم نمی شد که همچین سفری میخواهیم بریم. تا روزی که دیگه آماده شدیم ورفتیم اصلا باور نمیکردم.بلاخره شبنه صبح ساعت 5 رفتیم سوار اتوبوس شدیم وراهی فرودگاه مهرآباد تهران .ساعت 9 و ربع پرواز داشتیم

داخل فرودگاه مهرآباد

داخل هواپیما پسر گلم خیلی  خوب بودی اصلا اذیت نکردی .اولش که میخواست بلند بشه یکمی ترسیده بودی ودست منو سفت گرفته بودی و میگفتی مامان میترسم.بعد یواش یواش ترست کم شد وآروم شدی تا اینکه مهماندار صبحانه داد وتو که به سختی خونه که هستیم صبحانه میخوری خیلی خوب خوردی .  و ساعت 10 و نیم هم رسیدیم دقیقا یک ساعت وربع طول کشید.

داخل هواپیما

از اونجا هم دوباره سوار اتوبوس شدیم و به سمت هتل که روبروی بازار رضا بود حرکت کردیم .بعد از کمی استراحت در هتل و خوردن نهار ساعت تقریبا دو بعدازظهر بود که به حرم رفتیم چقدر حرم امام رضا باصفاست در این مکان آرامش خاصی پیدا میکنیم.در روز ولادت امام جواد (ع)در حرم امام رضا چقدر دلنشینه. جای همه ی دوستان واقعا خالی بود.این دو روزی که اونجا بودیم مسیر حرم تا هتل را که حدودا هفت الی هشت دقیقه بود (اگه در بازار نمیرفتیم )پسر گلم خیلی خوب پا به پای ما راه میرفت واصلا شکایت یا بهونه گیری نکرد.از بازار هم که میرفتیم روز اول به خواسته ی خودش یه اتوبوس خریدم ودیگه بهونه چیز دیگه نکرد.واقعا که خیلی آقاست پسرم.تشویقبوساین پسر گل ما روز آخر یکمی سرماخوردگی گرفت وروز دوشنبه کهمیخواستیم برگردیم داخل هواپیما از اول خوابید تا رسیدیم.و بعداز ظهر دوشنبه برای اینکه حالش بدتر نشه سریع بردیمش دکتر.تا اینکه آقای دکتر سه تا آمپول براش نوشت که یکجا زدیم الان خدا را شکر بهتره اما هنوز سرفه میکنه.

 

داخل هتل

جلوی فرودگاه مشهد(شهیدهاشمی نژاد)

ماکت یک پروژه ساختمانی  داخل فرودگاه مشهد

پسندها (5)

نظرات (8)

بابا و مامان
26 اردیبهشت 93 9:49
خوش به سعادتون مامان جون خدا را شکر که حال امیر حسین جونم خوبه ایشالاه همیشه سلامت باشید
مامان امیرحسین
پاسخ
امیدوارم هرچی زودتر قسمت شما هم بشه.ممنونم خاله خدا را شکر .
مامان اعظم
26 اردیبهشت 93 11:09
زیارت قبول گل پسر. مامانیه مهربون وبلاگ هلیا جونی با عکسای تولدش به روز شد با نظرتون یه یادگاری واسش بذارید ممنونم.
مامان امیرحسین
پاسخ
ممنونم.حتما میام پیشتون.
بابا و مامان
26 اردیبهشت 93 16:25
عزیز دلم قالب وبلاگمون را عوض کردم بهم ریخت به زور درستش کردم اما تلاشم و می کنم یه قالب خوب پیدا کنم ممنونم که بهم گفتید
مامان امیرحسین
پاسخ
شرمنده نمی خواستم براتون دردسر بشه.
مامان امیـــرحسیــــن
26 اردیبهشت 93 19:56
زيارت قبول عزيزم
مامان امیرحسین
پاسخ
جاتون خالی بود خاله جون.
مامان مرضیه
27 اردیبهشت 93 17:49
سلام عزیزم زیارت قبول .امیرحسین جون دعا کن من و امیررضا هم به زودی زود بریم مشهد. دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده ولی مثل اینکه امام رضا از دست من دلخوره.
مامان امیرحسین
پاسخ
سلام جاتون خالی ممنونم.ایشالله که هر چه زودتر قسمتتون میشه.امام رضا خیلی رئوفه این حرفو نزنید انشالله که به همین زودی خودش می طلبه ومی رید به زیارتش
مامان مرضیه
27 اردیبهشت 93 17:50
چه عکسای قشنگی عزیزم.
مامان امیرحسین
پاسخ
ممنونم
مامان جونی
29 اردیبهشت 93 15:33
خوش به سعادتتون. زیارت قبول. چه عکسای قشنگی گرفتی خاله
مامان امیرحسین
پاسخ
جاتون خالی بود ممنونم خاله جون
مامان جونی
29 اردیبهشت 93 15:41
خصوصی گلم