پسرم و عروسک
امیر حسین عزیزم تو عاشق عروسکهای جلوی مغازه ها شده ای،هر وقتی که بیرون میریم از بابایی میخوای که ببردت پیش عروسک.با اون زبون شیرینت میگی بابابریم بینیم عروسکه هس یا نه،دیشب بابایی وقتی اومد خونه گفت عروسکه امشب بودش برا همین هم رفتیم بستنی فروشی تو هم کلی ذوق کردی رفتی پیش عروسک ،اونم تورا بغلت کرد ومنم چندتا عکس گرفتم ازتون.
این عکسها را هم پارک رفتیم ازت گرفتم
تازه دوتا شیر سنگی هم بودند که وقتی اومدیم بیام خونه میگفتی با شیرا عسک نگلفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی