امیرحسین ناز ماهدیه خداامیرحسین ناز ماهدیه خدا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

امیرحسین ناز ما هدیه خدا•: * ¨ ¨ *: •

امیرحسین و سینما

  توآمدی و خدا خواست کودکم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید بیا گلم که خدا خواست کودکم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی   سلام گلم.سلام گلپسری سلام قند عسلی بلاخره بعد از چند وقت که میخواستیم ببریمت به سینما تا با محیط سینما هم آشنا بشی شنبه اول شهریور فرصتی شد تا بریم هر چند فیلمش برای رده سنی شما نبود ولی چون خیلی دوست داشتی تا زودتر ببریمت به سینما رفتیم.   فیلم کلانشیکف سانس آخر یعنی ساعت یازده شب سینما تربیت رفتیم.وقتی که وارد شدیم خیلی برات جالب بود اینهمه صن...
8 شهريور 1393

برگشت از اصفهان

روز سه شنبه صبح که میخواستیم از اصفهان برگردیم صبح زود بابایی صدات کردتا بیدار بشی و اماده برای اومدن وقتی بابا صدا کرد با ناراحتی گفتی بابا نریم بمونیم .بمونیم خونه آقاجون ،وقتی بابا برات توضیح داد من میخوام برم سرکار نمیتونیم دیگه بمونیم اینجا باید برگردیم قانع شدی و آماده شدی . خلاصه برگشتن سر راهمون رفتیم به شهر نطنز.پارک سرچشمه ،جای دنج و قشنگی بود اونجا کمی استراحت کردیم والبته چند تا عکس از اون چشمه آب وبعد از کمی استراحت وتنفس در هوای پاک به سمت کاشان حرکت کردیم .مقصدمان باغ فین بود در طول مسیر نطنز تا کاشان پسرک خوشگل ما خواب بود وبعد از اینکه به باغ فین رسیدیم بیدارش کردیم تا  این ...
25 مرداد 1393

اصفهان تابستان 93 با عکسهای متنوع

سلام گل قشنگم. چند وقتی بود که دلت هوای آقاجون و مادر را کرده بود و بهونه میگرفتی که بریم اصفهان .میگفتی کی میریم ما هم از بس بهت گفته بودیم بابا تعطیل بشه میریم دیگه خودت یاد گرفته بودی هر وقت خاله ها یا مادر بهت میگفتن کی میای اینجا میگفتی بابام تعطیل شد میایم. بلاخره روز موعود فرا رسید وپنج شنبه گذشته به سمت اصفهان حرکت کردیم  در مسیر راه توقف کوتاهی در دلیجان داشتیم اونجا صبحانه را خوردیم ودوباره به مسیرمان ادامه دادیم. ژستهای خاص از گل پسری در پارک دلیجان     نزدیک ظهر بود که رسیدیم خونه آقاجون (بابای من ).آقاجون ومادر جون(مامان وبابای بابا )زودتر از ما رفتند بودند اصفهان. وقتی رسیدیم اول...
23 مرداد 1393

سفرنامه همدان(2)

بعد از اینکه آرامگاه ابو علی سینا را دیدیم به سمت گنجنامه حرکت کردیم. ترافیک سنگینی اونجا بود به هر سختی بود بلاخره رسیدیم به گنجنامه .رفتیم بالا تا رسیدیم به آبشار.واقعا خیلی قشنگ بود دور تمایی از آبشار لطفابیایید ادامه مطلب   کنار آبشار.میخواستم بزارمت بالا روی این تخت سنگ بشینی ترسیدی ونرفتی اولش نمیرفتی توی آب .بعد از چند لحظه کفش وجورابت را در آوردی ورفتی و لبخند رضایت دیگه نمیخواهی بیای بیرون. نمایی از کتیبه ها بعد از اینکه دو سه ساعتی اونجا بودیم برگشتیم چون دیگه داشت شب میشد گفتیم شب را بیام خونه ای که گرفتیم و  دیدن غار علیصدر  برای روز بعد.از خانم مساف...
16 مرداد 1393

سفرنامه ما(1)

  سلام به پسر گلم وهمه ی دوستان عزیزی که مطالب وبلاگ ما را دنبال میکنند.عیدتون مبارک امیدوارم که تعطیلات به همگی خوش گذشته باشه.به ما که خیلی خوش گذشت جای همگی خالی . روز عید فطر به حرم حضرت معصومه رفتیم این عکس هم با گوشی از دکور داخل شبستان گرفتم   روز پنج شنبه بار سفر را بستیم و به سمت همدان حرکت کردیم. ادامه مطلب را از دست ندید صبحانه را ساوه خوردیم و دوباره به راهمان ادامه دادیم. نزدیک ظهر بود که  رسیدیم شهری سر سبز با آب و هوای عالی .برای این فصل سال که در اکثر شهر ها گرما غوغا میکنه سفر به همدان واقعا فوق العاده است .ناهار را در یکی از پارکهای اول همدان خوردیم عکسهای پارک   شکار لح...
13 مرداد 1393

روز چیدن میو ه های شاداب استجابت مبارک باد

  خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله   ...
6 مرداد 1393

شب قدر

الهی ! تو را سوگند بر مظلو میت بیست و یکم رمضان و دلهای مملوّ از آه و فغان بینوایان داغدار را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما . . .     تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی / شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم / سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی    در این شبهای عزیز به یاد هم باشیم. التماس دعا ...
27 تير 1393

فرهنگ لغت و بازیهای امیرحسین

  سلام پسر گلم.دوباره اومدم تا چند تا از اصطلاحات جدید که با زبون شیرین تو گفته میشه ومن و بابایی خیلی خوشمون میاد و چقدر هم از این اصطلاحاتت میخندیم ،بنویسم .مینویسم تا وقتی که بزرگتر شدی هم اینکه ما فراموش نکنیم که چقدر شیرین بودی و هم اینکه خودت بخونی . پسر گلم میدونی که چقدر دوستت دارم   وعاشق  کارهای قشنگ و شیرین زبونیهاتم. ننشینده بود=ننشسته بود کاریده بود=کاشته بود قلمه=دلمه قالانه=قابلمه چینیدم=چیدم این اصطلاحاتیه که  در فرهنگ لغت پسر گل من پیدا میشه . اینجا امیرحسین که عاشق انگوره ،انگور ها را دونه کرده وبه اصطلاح خودش چینیده تو بشقاب.   امیرحسین سخت مشغول حل سودوکوست ...
16 تير 1393